معنی hospitalization : بستری در بیمارستان, معنی اتخسحهفشکهطشفهخئ : بستری در بیمارستان, معنی hospitalization : fsتcd bc fdkاcsتاj, معنی اصطلاح hospitalization : بستری در بیمارستان, معادل hospitalization : بستری در بیمارستان, hospitalization : بستری در بیمارستان چی میشه؟, hospitalization : بستری در بیمارستان یعنی چی؟, hospitalization : بستری در بیمارستان synonym, hospitalization : بستری در بیمارستان definition,